پایان سیاست مدارا با باکو
در ماجرای تنش اخیری که آذربایجان علیه ایران بهراه انداخته است، نیات و انگیزههایی مبتنی بر دیدگاههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ژئوپلتیک وجود دارد. دکتر شعیب بهمن، پژوهشگر مسائل اوراسیا در گفتوگو با جامجم معتقد است که هدف آذربایجان، بازی کردن در پازل ترکیه و رژیم صهیونیستی برای تغییر ژئوپلتیک در منطقه قفقاز و مسدودسازی مسیرهای ارتباطی ایران با اروپا است. وی بر این باور است که تاکنون جمهوری اسلامی ایران در قبال تحرکات تنش آمیز جمهوی آذربایجان، برخورد بزرگوارانهای داشته و در شرایط کنونی با توجه به بی توجهی مقامات این کشور نسبت به این رفتار سخاوتمندانه اکنون جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که برخورد قاطع و محکمی را علیه هر گونه تحرکات مضر منافع ملی ایران انجام داد. ایران قطعا با تغییرات ژئوپلتیک منطقه مخالف است، چراکه منافع ملی ایران ایجاب نمیکند و اجازه نمیدهد که نقشه ژئوپلتیک منطقه تغییر کند.
به نظر شما هدف مقامات جمهوری آذربایجان از بهراهاندازی جنجال اخیر سیاسی و رسانهای اخیر علیه ایران چیست؟
از دو جنبه میشود به این قضیه نگاه کرد. یک جنبه این است که مقامات جمهوری آذربایجان در طول سالهای گذشته اقدامات و تحرکات ضدایرانی زیادی را سامان دادهاند. از پناه دادن به گروههای تجزیهطلب قومگرا تا همکاریهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی جزو اقداماتی بود که باکو علیه ایران در سالهای گذشته ترتیب داده اما بهرغم این اقدامات جمهوری اسلامی ایران سعی کرده یک نگاه بزرگتری به باکو داشته باشد و بزرگوارانه از تحرکات باکو بگذرد. بخش مهمی از این رفتار، ناشی از صبر راهبردی ایران است و بخشی دیگر آن هم به خاطر پیوندهای مذهبی، فرهنگی و تمدنی میان ملتهای ایران و جمهوری آذربایجان است. به هر حال ایران، وزن بیشتری در حوزههای تاریخی، تمدنی و ژئوپلتیک نسبت به کشور آذربایجان دارد. بنابراین در حال حاضر اقدام ایران در برگزاری مانور نظامی، دولت علیاف را به نوعی غافلگیر کرده، آنها تصور میکنند صبر راهبردی ایران رو به اتمام است و از این مساله هراسناک شدهاند. دومین جنبهای که میشود به موضوع نگاه کرد این است که جمهوری آذربایجان همانطور که در سالهای گذشته سعی کرده با برجسته کردن تهدید ایران به همکاری خود با رژیم صهیونیستی مشروعیت بخشد، در حال حاضر از این طریق میخواهد به افکار عمومی مردم خودش این طور القا کند که ایران یک تهدید جدی برای این کشور است تا از این طریق بتواند همکاریهای خود با اسرائیل، ترکیه و دیگر کشورها را افزایش دهد و این نوع همکاریها را در جوار مرزهای ایران مشروعیت ببخشند. بنابراین دولت علیاف یک هدف دوگانه را در حال حاضر درخصوص این مساله دنبال میکند.
نکته اینجا است که شاید بهانه اولیه برای شروع این تنشآفرینی مربوط به دستگیری رانندگان ایرانی باشد اما در پس قضیه، موضوع جلوگیری از صادرات ایران به روسیه از مسیر ترانزیتی ارمنستان برجسته میشود. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
یکی از اهداف مهم جنگ ۴۴ روزه قرهباغ در سال گذشته، ایجاد تغییرات ژئوپلتیک در منطقه قفقاز بود و هدفگیری مهم این تغییرات هم تاثیرگذاری بر مزیتهای جغرافیایی ایران از یکسو و ایجاد اشکال و حتی انقطاع مسیرهای ارتباطی ایران به اروپا بود. به این معنا که هدف بزرگی که جمهوری آذربایجان به پشتوانه ترکیه و اسرائیل دنبال میکرد، این بود که بتواند منطقه جنوبی ارمنستان را که هممرز با ایران بود، تحت اشغال دربیاورد و به قول خودشان یک کریدور ترک یا دالان ترک در این منطقه ایجاد کنند تا سرزمین اصلی آذربایجان را به نخجوان متصل کنند. اگر این اتفاق رخ میداد، برای ایران تبعات ژئوپلتیک بسیار گستردهای داشت. از جمله اینکه برخی از مسیرهای ارتباطی فعلی میان جمهوری آذربایجان و نخجوان و بین جمهوری آذربایجان و ترکیه از مسیری غیر از ایران عبور میکرد. این مساله میتوانست به تحرکات این دو کشور علیه ایران دامن بزند. علاوهبر این، مسدود شدن مرزهای ایران به ارمنستان میتواند موجب این شود که ایران از یکی از مسیرهای سهگانه ارتباطی با اروپا باز بماند. چون در حال حاضر ایران سه مسیر مشخص به اروپا از ترکیه، آذربایجان و ارمنستان دارد. قاعدتا مسدودسازی مسیر ارمنستان به این معنا بود که دو مسیر باقیمانده در اختیار ترکیه و جمهوری آذربایجان خواهد بود و این دو کشور میتوانستند در مواقع مقتضی، به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران از آن استفاده کنند. کما اینکه در سالهای گذشته بارها این اتفاق افتاده است. دولت ترکیه با افزایش تعرفه ترانزیت موجب اختلال در مسیر ارتباطی ایران به سمت اروپا شده و دولت آذربایجان هم با انواع چالشآفرینیها خسارات زیادی را به تجار و رانندگان ایرانی که حامل کالاهای مواد غذایی و فاسدشدنی بودند، وارد کرده است. بنابراین یک هدف مهم و عمده آنها از طرحی که دنبال میکردند، تاثیرگذاری بر ارتباطات ایران به سمت اروپا بود که به هر حال با هوشیاری بهموقع ایران، چه در جریان جنگ ۴۴ روزه قرهباغ و چه در جریان تحولات اخیر، این طرح آنها تا حد زیادی ناکام گذاشته شده، اما این واقعیتی است که همچنان در دستور کار دولتهای جمهوری آذربایجان و ترکیه خواهد بود. ایران باید دست به اقدامات جدیتری برای مقابله با طرحهای اینچنینی بزند که درواقع به تغییرات ژئوپلیتکی در منطقه منجر میشود.
یکی از مباحثی که در ادبیات هشدارگونه مقامات کشورمان خطاب به دولت آذربایجان وجود دارد، این است که ما از تمامیت ارضی ایران دفاع میکنیم. تهدیدات آذربایجان تا چه اندازه میتواند متوجه تمامیت ارضی ایران باشد؟
صرفا مساله متوجه تمامیت ارضی ایران نیست، چون اساسا نه آذربایجان و نه ترکیه، هیچکدام توانایی تعدی به تمامیت ارضی ایران را ندارند. البته هر دو کشور در طول سالهای گذشته پناهگاه و مامن برخی از گروههای تجزیهطلب قومی بودهاند، امکانات زیادی را در اختیار این گروهها قرار دادهاند، امکانات رسانهای و حتی استودیو در شهرهای مختلف ترکیه و آذربایجان دارند و امکان برپایی میتینگ و همایش دارند. از سویی دیگر تلاشهای بسیاری زیادی برای حمایت مالی از این گروهها صورت گرفته اما اینکه تصور کنیم در حوزههای نظامی هم این دو کشور به ایران تعدی انجام بدهند، کاملا منتفی است. چون قدرت نظامی ایران را بهخوبی میدانند و به این امر واقف هستند که در صورت انجام چنین خطایی، با یک پاسخ قاطع و محکم مواجه خواهند شد. آن چیزی که مدنظر است و در سال گذشته هم مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته، تغییر مرزهای بینالمللی در منطقه قفقاز است. یعنی همین طرح کلانی که در دست داشتند، میخواستند جنوب ارمنستان را تحت اشغال در بیاورند و آنجا را به یک گذرگاهی مبدل کنند. اگر این گذرگاه شکل میگرفت، تبعات ژئوپلتیک بسیار زیادی برای ایران درپی داشت. متاسفانه در حال حاضر دولت ارمنستان در موضع ضعف قرار دارد و توانایی مقابله با زیادهخواهیهای آذربایجان و ترکیه را ندارد. به همین خاطر باکو، آنکارا و در پشت صحنه، اسرائیلیها تصور میکنند که میتوانند طرح خود را پیش ببرند. اما همانطور که وزیر دفاع و فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند، حتی اگر دولت ارمنستان توانایی حفظ مرزهای خود را نداشته باشد، باز هم ایران اجازه تغییرات ژئوپلتیک و تغییر مرزهای بینالمللی را در منطقه نخواهد داد.
برخی از کارشناسان معتقدند گویی آقای پاشینیان، رئیسجمهور ارمنستان نرمشهایی نسبت به ترکیه و آذربایجان نشان داده و گویی که در پازل ترکیه حرکت میکند. تا چه اندازه این تحلیل را قبول دارید؟
اساسا زمانی که آقای پاشینیان در ارمنستان روی کار آمد، باعث خروج طیف قرهباغیها شد. قرهباغیها طیفی روسگرا در ارمنستان محسوب میشدند. خروج این طیف از قدرت، معامله در مورد مساله قرهباغ را برای دولت آقای پاشینیان سادهتر کرد. چون زمانی که این طیف بر سر قدرت بودند، اجازه رخ دادن اتفاقاتی که در یک سال گذشته شاهد آن هستیم، نمیدادند. بنابراین تغییر و تحولات در داخل دولت ارمنستان تاثیر مستقیمی بر شرایط امروز منطقه گذاشته و پروژه که آقای پاشنیان دنبال میکند، نهتنها تبعات در جنگ ۴۴ روزه خلاصه میشود؛ بلکه او اساسا به دنبال عادیسازی روابط با ترکیه است و در تفکراتش اینگونه محاسبه میکند که وجود اختلافات تاریخی میان ارمنستان و ترکیه، به ضرر این کشور است و باید این اختلافات را حل کرد. اما آقای پاشینیان چون سابقه سیاسی چندان برجستهای ندارد، شاید بهدرستی نمیتواند نیات آقایان اردوغان و علیاف را درک کند. او هنوز به این مساله واقف نشده که هر گام از عقبنشینی او، به صد گام پیشروی آذربایجان و ترکیه منجر خواهد شد. حتی میتواند به از دست رفتن بخشهای زیادی از ارمنستان منتهی شود.
توجه به برخی از اظهارات مقامات آذربایجانی حاکی از این است که گویی دولت این کشور حساب ویژهای روی برگزاری دو مانور نظامی یکی با ترکیه و دیگر با پاکستان و ترکیه باز کرده است. حتی برخی مقامات آذربایجان هم تهدید کردند در صورت تعرض نظامی ایران، پاکستان از آذربایجان حمایت خواهد کرد. با توجه به نوع تعاملات ایران و پاکستان، تا چه اندازه میتوان احتمال داد که در صورت اوجگیری تنش، پاکستان به ضرر ایران تحرکاتی انجام دهد؟
واقعیت آن است که در طول جنگ سال گذشته پاکستان یک بازیگر مهم و اساسی بهشمار میآمد. یعنی در طول جنگ ۴۴ روزه، کمکهای نظامی پاکستان به جمهوری آذربایجان موثر بود. بنابراین این همکاری نظامی چیز جدیدی نیست. البته نقطه وصل این همکاری قطعا کشور ترکیه است که به شکل سنتی روابط بسیار نزدیکی با پاکستان دارد. اما پاکستان یک بازیگر موثر در تحولات قفقاز به شمار نمیآید، به این معنا که به تنهایی در تحولات این منطقه نقشآفرینی نمیکند. قطعا حضور پاکستان همان طور که در جنگ سال گذشته از حضور ترکیه تبعیت میکرد، در آینده هم به حضور این کشور وابسته است. از این رو باید ایران هشدارهای لازم را به پاکستان هم در مورد مسائل افغانستان و هم در مورد مسائل قفقاز بدهد و از این کشور بخواهد بیش از این در مورد مسائل قفقاز مداخله نکند. چون این مداخله میتواند مداخله مضری باشد. پاکستان کشور همجوار با قفقاز نیست که از تبعات هرگونه جنگ و نزاعی بخواهد آسیب ببیند. در نتیجه نقش ایران و رایزنیهای جمهوری اسلامی در این برهه زمانی با پاکستانیها، اهمیت بسیار زیادی دارد تا آنها حد و حدود بازیگری خودشان را در تحولات آینده بهخوبی بتوانند درک کنند و بیش از آن نخواهند نقشآفرینی کنند.
ابتدای گفتوگو اشاره کردید به برخورد بزرگوارانه ایران درخصوص سالها اقدامات تحرکآمیز جمهوری آذربایجان و ما این روزها شاهدیم که ایران قاطعانه در حوزه منافع ملی خود اقدام میکند. آیا به نظر شما همان صبر راهبردی باعث گستاخیهای طرف آذربایجانی نشده و در واقع واکنشی که اخیرا نشان دادیم، تا چه اندازه میتواند تاثیرگذار باشد؟
در سالهای گذشته دو دیدگاه درباره مقابله با تحرکات آذربایجان وجود داشته است. یک دیدگاه این بود که ایران باید نگاه سخاوتمندانهای به جمهوری آذربایجان داشته باشد. دیدگاه دیگر این بود که ایران باید تحرکات باکو را در حوزههای مختلف با پاسخ متقابل مواجه کند. در حال حاضر تنشی که باکو در برابر سخاوتمندی ایران ایجاد کرده، تهران را به این جمعبندی رسانده که دیدگاه اول دیگر کاربردی نخواهد داشت. در طول چند سال گذشته، جمهوری آذربایجان برای اینکه بتواند به خاک نخجوان دسترسی داشته باشد، از خاک ایران استفاده کرده، بدون اینکه کمترین بهایی در حوزه حق ترانزیت بپردازد. این در حالی است که تردد چند کامیون ایرانی از مسیری که تنها بین ده تا ۱۵ کیلومتر آن وارد خاک آذربایجان میشود، در کنار آن حق ترانزیت بالا و بعد هم دستگیری رانندگان ایرانی، یک اشتباه استراتژیک از سوی آذربایجان است و معنایی جز این ندارد که جمهوری آذربایجان میخواهد سطح تنش با ایران را افزایش دهد. بنابراین در شرایط فعلی، ایران به سمت دیدگاه دوم شیف و گذر کرده است. مبنی بر اینکه هرگونه تحرک آذربایجان علیه منافع ایران با پاسخ متقابل باید مواجه شود و قطعا در این رویارویی آذربایجان بازنده بزرگ خواهد بود.